فاتح تنهاترین خیابان

تمام شعرم تقدیم آنکه باران شد

کسی که فاتح تنهاترین خیابان شد

زمین سگش به بهشت خدا، شرف دارد!

اگر که عشق دلیل سقوط انسان شد

دوید و باز دوید و دوید تا برسد

به زن رسید و خود مرد خطّ پایان شد

زنی به چشم پر از انتظار من زل زد

و از قیافه ی غمگین خود هراسان شد

و مرد قصّه همین که نشست و گریه نمود

از اینکه مرد شده تا تو را… پشیمان شد

و زن که تا ابدالدّهر بچّه می زا یید

و مرد که وسط سفره تکّه ای نان شد

و مرد رفت به دنبال آنچه زن نامید

و زن در آخر یک شعر تیرباران شد

 

سید مهدی موسوی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : چهار شنبه 8 مهر 1394برچسب:سید مهدی موسوی, | 9:24 | نويسنده : آریا |